سه شنبه, ۶ تیر ۱۳۹۶، ۰۹:۲۴ ب.ظ
ششم
صفحه ها را می بندم.همه ی تصویرها.تصویرها و کلمات .دنیاهای آن سوی من.دنیاهای رنگ ها.شادمانی ها.رنج ها.دشنام ها.صفحه ها را می بندم. فرقی نمی کرد در کدام روزگار بوده باشم.امروز در اتاق ها مانده ام.یاد مه آلودترین عصرهای جمعه های جواهرده می افتم .صدای اذان .آتش.دلتنگی.درختان پیچیده درمه.و دلهره هایی که پایان نداشت. ندارد.
۹۶/۰۴/۰۶