يكشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۶، ۰۱:۰۸ ب.ظ
ای
تمام نشود.هر روزش هزار روز.هر سالش هزار سال.پاییز را می گویم .و دیدن گاه به گاه تو را.آن خلوت و کنج های حیاط را که بارانی بود.آن ساقه ها و برگ ها که نجدی می گفت.شاید درخت هایی هم باشد بعدها.شایدهایی تا دیر نشده است برایمان.برایم.این لذت تنهایی مان که در دلم هست.
۹۶/۰۷/۲۳