شنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۶، ۰۱:۰۰ ب.ظ
ب.خ
با واژه ها مشکل دارم! زن! بانو! همسر! حتی با واژه های انسان و آدم! همه واژه هایی که خود به چاره یا ناچار استفاده می کنم.اما این واژه ی زن بدجوری آن طرف قضیه یعنی مرد را می زند توی سرم ، دلم ، جانم! باید فکری برای خودم بکنم! شاید هم بی خیال شوم.زن یا مرد.پیر یا جوان.آباد یا خراب.این تضادها.یاحتی این تطابق ها!آهسته بگذرم.یا آهسته بایستم به تماشا.یا چشم ها را ببندم.
+می خواستم این را برای کسی بنویسم.بی خیال شدم و آوردمش اینجا.
دنیای من این روزها کلا شده بی خیال شدن ازخیلی چیزها.بگذریم که از خیلی چیزه ها هم هیچ کوتاه نمی آیم هنوز.
++این هنوز هم بد است!
۹۶/۰۸/۱۳