یونا

پنجشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۶، ۱۱:۰۷ ب.ظ

گتسبی بزرگ

 گتسبی بزرگ را خواندم.شاید دیر.اما خواتدم.به آهستگی. نمی فهمیدم نثر مترجم را.جمله هایی نه سخت اما انگار نامفهوم.یا من نا آشنا بودم با سبک مترجم.ماجرایی ساده.عشق هایی و مرگ هایی.شوق آدم ها با دویدن به سوی انتها.شاید همان پارو زدن به سوی آیتده.اما می بینی که داری به سمت گذشته می روی.گتسبی چرابزرگ است؟ چون عاشق است و باور نمی کند، چون ثروتی اندوخته تا به عشق برسد، چون او را به سمت مرگ می کشانند؟ چون خود را تمام می کتد؟چون رویایی را از گذشته های دور به حال می آورد و رهایش نمی کند؟ می گویند کتاب درباره ی آمریکای قبل از بحران اقتصادی است.بعد از جنگ وزمان شادباشی و شادخواری آنان که به ثروت هایی عحیب و افسانه ای رسیده اتد.برای من اما دیزی و گتسبی و جودی و تام و نیک به تنهایی مهم هستند.کاری به آمریکا ندارم.آدم های داستان کوتاه بلند.گتسبی رها نمی کند .تا آخرش می رود.دیزی رها می کند.تن می دهد .نویسنده نمی گوید.اما دیزی می رود.جودی هم.تام ارزشی ندارد.نیک نگاه می کند و گتسبی اش را به همه ترحیح می دهد. فیلمش را خواهم دید.اگرچه دیر.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۷/۲۰
یونا یونا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی