یونا

۱۳ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است

يكشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۶، ۰۱:۰۸ ب.ظ

ای

تمام نشود.هر روزش هزار روز.هر سالش هزار سال.پاییز را می گویم .و دیدن گاه  به گاه تو را.آن خلوت  و کنج های حیاط را که بارانی بود.آن  ساقه ها و برگ ها که نجدی می گفت.شاید درخت هایی هم باشد بعدها.شایدهایی تا دیر نشده است برایمان.برایم.این لذت تنهایی مان که در دلم هست.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۶ ، ۱۳:۰۸
یونا یونا
پنجشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۶، ۱۱:۰۷ ب.ظ

گتسبی بزرگ

 گتسبی بزرگ را خواندم.شاید دیر.اما خواتدم.به آهستگی. نمی فهمیدم نثر مترجم را.جمله هایی نه سخت اما انگار نامفهوم.یا من نا آشنا بودم با سبک مترجم.ماجرایی ساده.عشق هایی و مرگ هایی.شوق آدم ها با دویدن به سوی انتها.شاید همان پارو زدن به سوی آیتده.اما می بینی که داری به سمت گذشته می روی.گتسبی چرابزرگ است؟ چون عاشق است و باور نمی کند، چون ثروتی اندوخته تا به عشق برسد، چون او را به سمت مرگ می کشانند؟ چون خود را تمام می کتد؟چون رویایی را از گذشته های دور به حال می آورد و رهایش نمی کند؟ می گویند کتاب درباره ی آمریکای قبل از بحران اقتصادی است.بعد از جنگ وزمان شادباشی و شادخواری آنان که به ثروت هایی عحیب و افسانه ای رسیده اتد.برای من اما دیزی و گتسبی و جودی و تام و نیک به تنهایی مهم هستند.کاری به آمریکا ندارم.آدم های داستان کوتاه بلند.گتسبی رها نمی کند .تا آخرش می رود.دیزی رها می کند.تن می دهد .نویسنده نمی گوید.اما دیزی می رود.جودی هم.تام ارزشی ندارد.نیک نگاه می کند و گتسبی اش را به همه ترحیح می دهد. فیلمش را خواهم دید.اگرچه دیر.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۶ ، ۲۳:۰۷
یونا یونا
پنجشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۶، ۱۰:۴۷ ب.ظ

بیستم

باید بتوانی در این میان بنویسی.اینجا جای خوبی است.نگاه کمتر است.سکوت  می خواهی.زیاد.تاریکی.آتش.شعر.نوشتن.وقتی نیست یا سخت است رهایشان می کنی.این پذیرفتن لعنتی . این تن دادن  .این پنهان کردن ضمیر اول شخص.

گریز.گریز به سوی هیاهو.از درماندگی و خستگی .همان دو حرف همیشگی. ب خ



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۶ ، ۲۲:۴۷
یونا یونا